کد مطلب:315865 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:189

تاریخ بنای گنبد و بارگاه حضرت اباالفضل
صاحب كتاب ستارگان درخشان با كمك گرفتن از كتاب العباس مرحوم مقرم در این باره تحقیقی انجام داده است كه آن را ذكر می نمایم در پاورقی می نویسد:

از كتبی كه بتوان به آنها اعتماد نمود استفاده نمی شود كه بنا و ساختمان قبر مطهر حضرت عباس علیه السلام را چه كسی شروع كرد و چگونه شروع شده و چگونه بوده است. آری بعضی از قراین موجب بعضی از مطالب می شوند ولی اطمینان آور نیستند.

و در متن كتاب چنین نوشته است: در كتاب العباس می نویسد: مورخان نگاشته اند: شاه طهماسب در سال 1032 قمری قبه ی مبارك حضرت عباس علیه السلام را كاشی كرد، شبكه های صندوق شریف را ساخت، رواق و صحن آن بزرگوار را منظم و مرتب نمود، حجره و اطاق های جلو درب اول را بنا نهاد، فرش های قیمتی بافت ایران را برای حرم مطهر آن حضرت تقدیم كرد.

در سال 1155 قمری بود كه نادرشاه تحفه های فراوانی از برای حرم مقدس حضرت عباس علیه السلام تقدیم و هدیه نمود و بعضی از بنا و ساختمان های حرم مطهر حضرت اباالفضل علیه السلام را آینه كاری كرد.

و در سال 1117 قمری بود [1] كه وزیر نادرشاه مرقد مقدس امام حسین علیه السلام را زیارت كرد و صندوق قبر مبارك آن حضرت را تجدید نمود و رواق ها را تعمیر كرد و شمعدانی تقدیم كرد كه برای روشن كردن حرم مقدس شمع در میان آن نهاده شود.

و در سال 1216 قمری كه وهابی ها كربلای معلی را قتل عام كردند و غارت نمودند



[ صفحه 178]



و آنچه اشیای نفیس و ذخیره های ذی قیمتی كه در حرم مبارك بود به یغما بردند، فتحعلی شاه قیام كرد و آنچه را كه از حرمین شریفین به یغما رفته بود، تجدید كرد، گنبد مطهر حضرت عباس علیه السلام را كاشی نمود، گنبد و بارگاه امام حسین علیه السلام را تذهیب یعنی طلاكاری كرد، آن ایوانی را كه جلوی درب اول در طرف قبله قرار دارد ترتیب داد، صندوقی از ساج ساخت و بر روی قبر مقدس امام حسین علیه السلام نهاد، شبكه های مطهر را نقره كاری كرد.

در كتاب طاقه ریحان تألیف حاج میرزا عبدالكریم مقدس ارومی ص 91 می نگارد: دایی جده مادری او كه نامش حاج شكرالله افشاری بود آن ایوانی را كه مقابل حرم مبارك حضرت عباس علیه السلام است تذهیب یعنی طلاكاری كرد و كلیه ی ثروت خود را به مصرف این تذهیب رسانید.

وی این تذهیب را به دستور استاد فقها یعنی شیخ زین العابدین مازندرانی كه در 12 ماه ذی قعده ی سال 1309 قمری به رحمت خدا پیوست انجام داد و نامش را به خط طلا در دیوار غربی همان ایوان در صفحه ای طلایی نوشت آن نام و آن صفحه طلایی تا به حال موجود می باشد تاریخ نوشتن آن در سال 1309 قمری بوده است.

نیز در كتاب سابق الذكر می نویسد: نصیرالدوله مناره ی حرم مطهر حضرت قمر بنی هاشم را تذهیب و طلاكاری نمود، آن زرگری كه این تذهیب را به عهده گرفته بود در طلاكاری طاق ها غل و غش كرده بود.

هنگامی كه راز فاش و از بغداد به كربلا احضار شد و داخل حرم مبارك حضرت عباس علیه السلام گردید دچار اضطراب و ناراحتی شد و فورا صورتش به شدت سیاه شد آن گاه فردای آن روز از این جهان درگذشت!!

نیز در كتاب العباس می نگارد: علامه یعنی سید حسن كه مؤلف كتاب غصب فدك و صاحب تألیفات ذی قیمتی می باشد برای من نقل كرد: آن ایوان كوچك طلایی كه جلو درب اول حرم اباالفضل است از ساختمان های پادشاه لكنهو كه نامش محمد شاه



[ صفحه 179]



هندی بود می باشد. آن طارمه یعنی حجره ای كه سقف آن از چوب است به دستور عبدالحمیدخان ساخته شد.

محمدصادق اصفهانی كه شیرازی الاصل بوده بنا و ساختمان قبه و بارگاه حضرت عباس علیه السلام را كاشی و تجدید نمود وی همان كسی است كه خانه های جنب صحن معظم حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام را خرید و جزء صحن شریف قرار داد و آن را به نحوی كه مشاهده می شود بنا نهاد.

آن توسعه ای كه بدین وسیله از طرف قبله صحن داده شده به قدر دو یا سه ایوان از اطراف دیگر صحن بیشتر می باشد.

این محمد صادق نزدیك درب آن حجره ای كه طرف قبله ی حرم حضرت اباالفضل علیه السلام است و به نام خودش نامیده شد دفن گردید وی صحن را با كاشی بنا نهاد، خدا او را بیامرزد و بهترین جزا را از طرف قمر بنی هاشم به او عطا فرماید.

سید بزرگوار و خدمت گزار حرم مقدس حضرت عباس یعنی سید مرتضی در سال 1355 قمری نقره كاری آن دری را كه در ایوان طلا در پیشگاه حضرت عباس قرار دارد تجدید كرد و قصیده ی خطیب و استاد یعنی شیخ محمدعلی یعقوبی را بر آن درج نمود.

نگارنده گوید: چون آن قصیده فوق العاده قابل توجه و واجد اهمیت می باشد لذا ما اصل آن را می نگاریم و ترجمه فارسی آن را از منظر مبارك علاقه مندان به حضرت عباس علیه السلام می گذرانیم:



1- لذ بأعتاب مرقد قد تمنت

أن تكون النجوم من قصباه



2- و انتشق من ثری أبی الفضل نثرا

لیس یحكی العبیر نفح شذاه



3- غاب فیه من هاشم ای بدر

فیه لیل الضلال یمحی دجاه



4- هو یوم الطفوف ساقی العطاشی

فأسق من فیض مقلتیك ثراه



5- و أطل عنده البكاء ففیه

قد أطال الحسین شجوا بكاه



6- لا یضاحیه ذوالجناحین لما

قطعت فی شبا الحسام یداه



7- هو باب الحسین ما خاب یوما

وافد جاء لائذا فی حماه





[ صفحه 180]



8- قام دون الهدی یناضل عنه

و كفاه ذاك المقام كفاه



9- فادیا سبط احمد كأبیه

حیدر مذ فدی النبی أخاه



10- جدد المرتضی له باب قدس

من لجین یغشی العیون سناه



11- انه باب حطة لیس یخشی

كل هول مستمسك فی عراه



12- قف به داعیا و فیه توسل

فبه المرء یستجاب دعاه



1- به آستانه های مرقد و خوابگاهی پناه ببر كه ستارگان تمنا دارند از سنگریزه های آن باشند.

2- بویی را از جایگاه و خوابگاه حضرت اباالفضل علیه السلام ببوی كه مشك و عبیر نمی تواند خوبی آن بو را حكایت نماید.

3- یك بدر یعنی یك ماه شب چهارده ای از حضرت هاشم در این مكان غایب و نهان شده كه تاریكی شب تاریك در آن از بین می رود.

4- وی یعنی قمر بنی هاشم علیه السلام در روز طفوف یعنی روز عاشورا ساقی لب تشنگان بوده پس تو به وسیله ی اشك چشم هایت مرقد و خوابگاه او را سیراب كن.

5- تو گریه ی خویشتن را نزد قبر حضرت عباس علیه السلام طولانی كن و ادامه بده، زیرا امام حسین علیه السلام گریه ی خود را به علت غم و اندوهی كه دچارش شده بود در آنجا طولانی نمود.

6- ذوالجناحین یعنی جعفر طیار شبیه به قمر بنی هاشم بود در آن موقعی كه دست هایش به وسیله ی شمشیر برنده قطع شد.

7- عباس علیه السلام باب یعنی دربان حضرت حسین علیه السلام است كه هر كسی هر روزی بر او وارد شود و به پرچم وی پناهنده گردد مأیوس و ناامید نخواهد شد.

8- قمر بنی هاشم علیه السلام برای بیرق هدایت قیام و از آن دفاع و طرفداری نمود و همین مقام و جوانمردی برایش كافی خواهد بود.

9- عباس علیه السلام فدای سبط احمد یعنی امام حسین علیه السلام گردید همان طور كه پدرش حضرت حیدركرار برادر خود یعنی جعفر بن ابی طالب را فدای پیامبر اسلام نمود.



[ صفحه 181]



10- سید مرتضی [2] باب قدس و جوان مردی را از نقره ای برای قمر بنی هاشم تجدید كرد كه نورش چشم ها را خیره می كند و می پوشاند.

11- حضرت اباالفضل همان باب مغفرت و آمرزش پروردگار است كه هر شخص خایف و ترسانی به دستگیره ی آن متمسك و متوسل شود خوف و بیمی نخواهد داشت.

12- تو در مقابل این باب در حالی كه دعا می كنی بایست و متوسل شو زیرا به وسیله ی همین باب است كه دعای شخص مستجاب خواهد شد.

درباره ی ضریح جدید قمر بنی هاشم علیه السلام

نگارنده گوید: این اشعاری كه ذیلا از نظر خوانندگان می گذرانیم، حقیر از ضریح جدید حضرت عباس علیه السلام نگاشتم، همان ضریحی كه در اصفهان به دستور مرحوم آیت الله حاج سید محسن حكیم حشره الله مع اجداده الطاهرین ساختند و به پیشگاه حضرت اباالفضل علیه السلام تقدیم نمودند:



یا رب این بارگه كیست بدین جاه عظیم

كاسمان خم شده پیش در او در تعظیم



بقعه ی ماه بنی هاشم عباس علی است

كه بود خاك رهش پادشهان را دیهیم



ساقی تشنه لبان باب حوایج كه بود

روضه ی مشهد او غیرت جنات نعیم



در سقایت بود آن چشمه رحمت كه ز فیض

رشحه ی او است زمزم و دیگر تسنیم [3] .



گر فشاند ز كرم جرعه ی آبی بر خاك

سر برآرد ز لحد رقص كنان عظم رمیم



[ صفحه 182]



ساحت روضه ی او كعبه ی ارباب نیاز

پایه ی بقعه ی او پایگه ركن حطیم



در حریم حرم آمنش از سعی و صفاست

آن مقامی كه بر آن رشك برد ابراهیم



دست افشان ز سر عشق گذشت از سر و دست

هر دو را كرد به میدان شهادت تسلیم



هر كه در سایه ی لطف و كرمش جای گرفت

ایمن از هول قیامت بود و نار جحیم



به سلام در او هر كه شد از راه خلوص

بشنود قول سلام از قبل رب رحیم



باری این روضه بود مرقد عباس شهید

كه ز چون او خلفی مادر دهر است عقیم



این ضریحی كه بر او نو شده بینی باشد

صفت اهل صفاهان حسب الامر حكیم



آیت الله زمان سید محسن كه بود

آل یاسین سند عترت و قرآن حكیم



زیور ملك عرب فخر عجم صدر انام

شیعیان را به جهان سید و سالار و زعیم



وی بفرمود كه شایسته ی این مشهد پاك

تازه سازند ضریحی كه بود از زر و سیم



صهر فرخنده ی وی سید همنام خلیل

یافت از سعی در این مرحله توفیق عظیم



نیز راجع به درب حرم مطهرش سروده اند:



[ صفحه 183]



میان ماه بنی هاشم و مه تابان

تفاوت است ز حد وجوب تا امكان



مه سپهر شود گاه بدر و گاه هلال

ولی نمی رسد این بدر را دمی نقصان



مزین است از آن ماه عرصه غبرا

منور است از این ماه كشور ایمان



حریم اوست شفاخانه ی خدا كه ز خلق

در این مقام شود درد بی دوا درمان



نداشت رخصت پیكار از آن امیر دلیر

نبود عازم جنگ آن غضنفر غران



وگرنه حمله ی اول ز تیغ خود دادی

به دشت كرب وبلا جنگ خصم را پایان



میان معركه اش هر كه دید با خود گفت

دوباره شیر خدا كرده روی در میدان



وفا نگر كه به یاد برادر و اطفال

برفت در شط و آمد برون لب عطشان



هنوز نغمه ی والله لا أذوق الماء

به گوش دل رسد از او كنار آب روان



چه احتیاج به آب فرات آن كس را

كه تشنه ی لب او بود چشمه ی حیوان



عدو نتوانست جدا سازدش ز حسین

اگر چه داشت به كف صد هزار تیغ و سنان



سرش به نیزه قفای سر برادر بود

كه خواست بشنود از او تلاوت قرآن



در اصفهان چو به عشق وی تهیه شد این در

ز سعی بانی و صنعتگران عالیشأن



صغیر گفت به شمسی برای تاریخش

به آستانه قدسش بود ملك دربان [4] .




[1] اين تاريخ كه در كتاب العباس و ستارگان درخشان آمده اشتباه است زيرا نادرشاه در سال 1148 به سلطنت رسيده و در سال 1161 به قتل رسيده است. شايد سال 1157 بوده و اشتباه در نوشتن پيش آمده است به كتاب مستدرك سفيه واژه «سنو» مراجعه شود.

[2] مترجم دراين مورد بد ترجمه كرده بود ما ترجمه درست آن را آورده ايم.

[3] ظاهرا بيت چنين باشد: رشحه ي اوست يكي زمزم و ديگر تسنيم.

[4] ستارگان درخشان، ج 15، ص 158 - 167.